سلام عزیزم.یه ماه دیگه تولدته چه زود گذشت... وای خدا جون دلبرم بزرگ شد 10 دی بود که برای اخرین بار بهت شیر دادم.چقدر سخت بود وقتایی که میومدی و شیر میخواستی و بهت نمیدادم بمیرم برات عزیزم.روزای سختی بود ولی خدا روشکر زیاد اذیت نشدی. شبا دیگه به جای شیر خودم برات تو شیشه شیر میریزم میخوری و برات شعر میخونم تا خوابت ببره. به دایی میگی دا، به ریحانه میگی ننه ،به محدثه میگی د،پارسا روهم با صدا میکنی. عاشق اب بازی هستی ...